پودرهای سفیدکننده، مینای دندان را ضعیف میکند
ایسنا: متخصصان و
دندانپزشکان هشدار دادند محصولات و پودرهای سفیدکننده دندان، مینای دندان را تضعیف
میکنند. بر اساس این گزارش، محصولات سفید کننده دندان که برای مصارف خانگی عرضه
میشوند، از میزان استحکام و سختی مینای دندان کم میکند و توانایی آن را در محافظت
از دندان کاهش میدهد.دکتر شیرین آذر در کالج دندانپزشکی دانشگاه ایالتی اوهایو با
اشاره به مطالعات انجام شده، اظهار داشت: «هنوز تحقیقات ما در مرحلهای نیست که
بخواهیم نسبت به پروسه سفیدکردن دندان یا به اصطلاح بیلیچینگ هشدار دهیم اما در
واقع این تاثیرات در حد کلینیکی بررسی شده است.» وی در گفتوگویی با رویترز افزود:
«مینای دندان انسان میتواند خود را ترمیم کرده و با گذشت زمان دوباره مواد معدنی
خود را بسازد، به این معنی که این لایه در سطح دندان توان آن را دارد که میزان
کلسیم روی دندان که در اثر سفید کردن از دست میرود احیا کند.»
درمان نکردن
تحلیل لثه میتواند موجب از بین رفتن همه دندانها شود
ایسنا: یکی از راههای پیشگیری از تحلیل رفتن لثه و کم شدن عرض آن، استفاده از مسواکهای فوقالعاده نرم است. دکتر حمیدرضا وطنی، متخصص جراحی لثه گفت: «روش مسواک زدن در افرادی که دچار تحلیل لثه شدهاند باید اصلاح و از روشهای افقی و زاویهدار مسواک زدن پرهیز شود.» وی، یکی از عوامل ایجاد بیماریهای لثه را پلاکهای میکروبی و جرم دانست و افزود: «افراد باید هر شش ماه یکبار به دندانپزشک مراجعه کنند تا در صورت وجود جرم یا پلاک، معالجه شوند.» به گفته دکتر وطنی، آبسههای ریوی، تشدید دیابت، زایمان زودرس، وزن کم و افزایش میزان سکتههای قلبی از عوارض تحلیل پیشرفته لثه است. وی افزود: «در صورتی که تحلیل لثه درمان نشود، میتواند موجب از بین رفتن همه دندانها شود.» دکتر ناطقی گفت: «جرمها، ترمیمهای نامناسب، وراثت و روکشهای بد از جمله این عوامل هستند.» گفتنی است، در مراحل اولیه، لثه دچار التهاب شده و در صورت درمان نشدن، عفونت به بافتهای عمقی و نگهدارنده دندان رسیده و موجب بروز «پریودنتیت» میشود. درمان لثه با جرمگیری، صاف کردن سطوح ریشهها و در صورت نیاز جراحی انجام میپذیرد.
برگرفته از سلامت ایران
جوی بیآب، پاکت سیگار
ایرج کیا
با یک چرخدستی آوردندش. چارچرخهیی بود درب و داغان که چرخ عقب سمت چپاش افتاده بود. تعجب مرا که دیدند، مهرداد گفت: "همین نزدیکیا بود. نرسیده به میدان. تازهی تازهس. هنوز گرمه!" و روی سکوی سنگی دکان خودش را ول کرد. فرهاد خستهتر بود و نفس نفس میزد. چرخ را رها کرد، چرخ جلویی سمت راست به هوا بلند شد.
گفتم: "معطل نکنین ... کمک کنین بیاریماش تو."
من و فرهاد یک طرف چادر رنگ و رو رفته را گرفتیم و مهرداد طرف دیگرش را. نه سبک بود و نه زیاد سنگین، و به داخل کشاندیماش، روی سکوی موزائیکی وسط محوطه دکان.
قبلاً سکو سیمانی بود تا این که مأموران ادارهی بهداشت جفت پایشان را توی یک لنگه کفش کرده بودند که سکوهای همهی جگرکیها کاشی شدهاند، الا مال شما. ظاهراً دیگر نایلونهای سیاه و سفید دستی لبالب از دل و جگر و کله و پاچه زیاد کارساز نبودند که با یک درجه تخفیف سکوی ما شد موزائیکی خردلی رنگ.
فرهاد سیخها را کاردک میکشید و مهرداد کارد را با مصقل تیز میکرد. چادر را از روی لاشه کشیدم: سن و سال زیادی نداشت و دندانهایش که محکم و سالم به نظر میرسیدند از پشت کمی زرد شده بودند. مهرداد راست میگفت، هنوز گرم بود و تازه و حتماً ترد. با ساطور قلمهی هر دو پا را قطع کردم و انداختماش توی وان نیمگرم. و بعد از روی پیشخوان مشغول جدا کردن گوشتهای قلمه شدم. فرهاد گوشتها را قطعه قطعه میکرد و مهرداد با مهارت سیخشان میگرفت. چند نفر از مشتریهامان فقط گوشت کبابشده ماهیچه را میخوردند. قلمهی دوم را که برداشتم احساس کردم لاشه انگاری تکانکی به خودش داد. خندهام گرفت. فرهاد دوباره رفته بود سراغ عوض کردن موج رادیو. گفتم: "مهرداد! مطمئنی این یارو کاملاً بیجان بود؟"
ادامه مطلب ...